میتراییک،آلفا،شعر

ساخت وبلاگ
BALANCEو میهنم دوباره روی دست های خود ایستاد خزر ، فارس شدخلیج ، مازندران و گرگانخوزستان ، خراسان وآذربایجان ، سیستان و اصفهان ، کردستانگیلان به خنده درافتاد به تهران.کرمان هنوز گریه نکرده بوشهر سر به درآورد از همدان دریغ !در باغ های ایرانی تنها بنفشه نیست !خورشید ما کجاست ؟گفتم نظیر مهر تن صبح را در آفتاب بامدادی شست و شو کنم - ای کاش !یا با سکوت رفته - بدیل ابرها -کمی گفت و گو کنم - شاید !- آه ای دروغ آزادی ای فریب نان !باید از آن دهان بسته ، باز کلامی به خاکستری گشود جغرافیای باد میهن من نیست وقتی ترامپ بر حرمسرای ریاض حکم می کند .میهن من نیست جغرافیای آب اکنون که اسکله بو می کند مانکن‌ چین را .جغرافیای خاک میهن من نیستحالا که روسپی رسمی برق می اندازد چکمه های پوتین را.جغرافیای آتش است میهنم در من هزار کرشمه ی کابل و دوشنبه و خجند با من عروس زبان ها پارسی که در این شعر مرا به عشق خود افکند !*رضا بختیاری اصل*یکم خرداد ۱۳۹۶ میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 70 تاريخ : شنبه 27 اسفند 1401 ساعت: 19:24

من اگر نبودمچه کسی تورا یگانه یا یکتا صدا می کرد؟!باران در دل صدفچه مفهومی می توانست داشته باشد؟!پرنده؟!اقیانوش؟!شب؟!در تنهایی تو چه لذتی می توانست؟!فعلن فصل غلیان ارواح استسالگشت "گاگریوه" به ساعت زخمی کوچ!(گدار به تُوف جان ها)و منهمچون اسبی مضطربکه از تقطیع دوایرشیهه از مردمک هاپر رنگ کرده استاز دست مذهبی که نمی گذاردمآرام گیرمسر بر دیوارهای جهان می کوبمتا زین کهنه ام بر زمین افتد!کاش از "منیت" ام نمی کاستمآنوقتمرا بیشتر می دانستی!...............................................گاگریوه: گوگریوهgo.gerīve.گفتن و گریستن با توصیفات عزیز از دست رفته. سوگسرود.تُوف: از سرچشمه ی توفیدن، همان توفان است با "ط" .اسکندر بُلوردی میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 16:34

فرم در داستان های فرمالیستیفرمالیسم به چگونگی گفتن داستان اهمیت ویژه ای می دهد که پیش از آن اصلاً مورد توجه قرار نمی گرفت. بنابراین در بین عناصر داستان هرکدام که نقش مهم تری در چگونگی گفتن داستان داشته باشد، بیشتر به فرم وابسته است. "دیدگاه" جزیی از داستان است که کیفیت آن فرم داستان را تشکیل می دهد. انتخاب دیدگاه حتی بر سایر عناصر داستان، همانند لحن، زبان و شخصیت تاثیر می گذارد؛ بنابراین تشخیص اینکه چه کسی باید داستان را روایت کند، یکی از ارکان داستان نویسی است و کاملاً به شکل داستان مربوط می شود. دیدگاه را شیوه ای که نویسنده با آن داستان را به خواننده ارائه می دهد، تعبیر کرده‌اند و در تقسیم بندی دیدگاه، رابطه ی نویسنده با راوی را مرکز قرار داده اند." درک این آموزه که هر داستان ناگزیر از داشتن دیدگاهی برای روایت است، اما داشتن راوی برای نقل این روایت الزامی نیست، بسیار اهمیت دارد(مستور،۱۳۸۴: ۳۶). گاهی نویسنده خود راوی داستان است و گاهی داستان روایتگری دارد که واسطه ی میان نویسنده و خواننده است. داستان هایی هم هستند که با توان دراماتیکی بالا از زاویه دید نمایشی بهره برده اند که باز هم می توان گفت راوی آن ها خود نویسنده است." اصولاً انتخاب زاویه دید، انتخاب ابزاری است-قیاس- برای نگریستن به جهان(مندنی پور،۱۳۸۴: ۱۰۱). این انتخاب از میان گونه‌های مختلف زاویه دید توسط نویسنده و با توجه به درون مایه داستان انجام می گیرد. برای ساده تر کردن مطالعه انواع دیدگاه آن را به دو دسته ی اصلی تقسیم کرده اند: دیدگاه اول شخص و دیدگاه سوم شخص. دیدگاه نخست، در تقسیم بندی جداگانه‌ای به راوی- ناظر و راوی - قهرمان تقسیم می‌شود که البته در هر دو حالت نسبت به دیدگاه سوم شخص محدود تر است؛ زیرا وسعت دید میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 16:34

" هزاره های اسب"

اسب در همه ی جنگ ها ستوان دوم است.


اسب توطئه می کند
جنگ با یک گلوله کشته می شود.

اسب به وطن برمی گردد
عصای مصدق کج است.


اسب ناشنوا به دنیا می آید
بادها
دست جمعی خودکشی می کنند.


اسب اسب اسب
یک ضلع صلح
همیشه جنگ است
و تاریخ
یک اسب سیاه بسته به آخور هم دارد!

#سریا_داودی_حموله

میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 24 اسفند 1401 ساعت: 16:34

یارعلی پورمقدم، داستان‌نویس، در ۷۱ سالگی درگذشت.به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بر اساس اعلام تعدادی از دوستان این نویسنده در فضای مجازی، یارعلی پور مقدم صبح روز جمعه، دوازدهم اسفند ماه از دنیا رفته است.یارعلی پورمقدم، متولد ۱۳۳۰ در مسجدسلیمان، نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس بود. او تحصیلات ابتدایی را در این شهر گذراند. سپس به تهران آمد و پس از گذراندن دوره دبیرستان، به دانشگاه مازندران رفت و در رشته اقتصاد فارغ التحصیل شد. نمایشنامه‌نویسی را با «آه اسفندیارمغموم» آغاز کرد و با همین اثر برنده جایزه نمایشنامه‌نویسی جشن هنر طوس در سال ۱۳۵۶ شد.یارعلی پورمقدم صاحب و کافه‌چی کافه شوکا در مرکز خیابان گاندی بود که یکی از پاتوق‌های اهالی قلم است.«آینه، مینا، آینه»، «ای داغم سی رویین‌تن»، «گنه گنه‌های زرد»، «حوالی کافه شوکا»، «یادداشت‌های یک قهوه چی»، «یادداشت‌های یک اسب»، «رساله هگل، «تیغ و زنگار»، «مجهول الهویه»، «پاگرد سوم»، «ده سوخته» و «یادداشت‌های یک لاابالی» از جمله دیگر آثار به جا مانده اوست.کد مطلب : ۳۳۳۶۴۵ میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 96 تاريخ : دوشنبه 15 اسفند 1401 ساعت: 15:58

تیغ به کلمه زده ایم
تا سوگ جوانه از خیال نرود
زنده بودن از این گیاه است
ومرده بودنمان
بگذار
یال های بریده راببندم
بربافه های ریخته برگذر

که از همه بیقرارتر
اسبی است درمن
که برشیار گندم
سر می کوبد

زهرا یونسی

میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 87 تاريخ : دوشنبه 15 اسفند 1401 ساعت: 15:58

فرم در داستان های فرمالیستیفرمالیسم به چگونگی گفتن داستان اهمیت ویژه ای می دهد که پیش از آن اصلاً مورد توجه قرار نمی گرفت. بنابراین در بین عناصر داستان هرکدام که نقش مهم تری در چگونگی گفتن داستان داشته باشد، بیشتر به فرم وابسته است. "دیدگاه" جزیی از داستان است که کیفیت آن فرم داستان را تشکیل می دهد. انتخاب دیدگاه حتی بر سایر عناصر داستان، همانند لحن، زبان و شخصیت تاثیر می گذارد؛ بنابراین تشخیص اینکه چه کسی باید داستان را روایت کند، یکی از ارکان داستان نویسی است و کاملاً به شکل داستان مربوط می شود. دیدگا را شیوه ای که نویسنده با آن داستان را به خواننده ارائه می دهد، تعبیر کرده‌اند و در تقسیم بندی دیدگاه، رابطه ی نویسنده با راوی را مرکز قرار داده اند." درک این آموزه که هر داستان ناگزیر از داشتن دیدگاهی برای روایت است، اما داشتن راوی برای نقل این روایت الزامی نیست، بسیار اهمیت دارد(مستور،۱۳۸۴: ۳۶). گاهی نویسنده خود راوی داستان است و گاهی داستان روایتگری دارد که واسطه ی میان نویسنده و خواننده است. داستان هایی هم هستند که با توان دراماتیکی بالا از زاویه دید نمایشی بهره برده اند که باز هم می توان گفت راوی آن ها خود نویسنده است." اصولاً انتخاب زاویه دید، انتخاب ابزاری است-قیاس- برای نگریستن به جهان(مندنی پور،۱۳۸۴: ۱۰۱). این انتخاب از میان گونه‌های مختلف زاویه دید توسط نویسنده و با توجه به درون مایه داستان انجام می گیرد. برای ساده تر کردن مطالعه انواع دیدگاه آن را به دو دسته ی اصلی تقسیم کرده اند: دیدگاه اول شخص و دیدگاه سوم شخص. دیدگاه نخست، در تقسیم بندی جداگانه‌ای به راوی- ناظر و راوی - قهرمان تقسیم می‌شود که البته در هر دو حالت نسبت به دیدگاه سوم شخص محدود تر است؛ زیرا وسعت دید و میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 93 تاريخ : دوشنبه 15 اسفند 1401 ساعت: 15:58

پیشینه تاریخی، پیدایش و شکل گیری اکسپرسیونیسم"برخلاف برخی تاریخ‌نگاران هنر، زمان پیدایش و شکل گیری اکسپرسیونیسم را نمی توان به طور دقیق تعیین کرد، اما سالهای آغازین قرن بیستم، قدم های نخستین این جریان را می توان در آثار برخی از هنرمندان مشاهده کرد. اکسپرسیونیسم بدون شک ادامه دهنده سیر تکاملی مکاتب دیگر هنری است، از جمله سمبولیسم، ناتورالیسم و امپرسیونیسم، و به رغم همه تفاوت ها در در جهان بینی و نیز در ارائه تکنیک ها و اشکال بیرونی، انسان موضوع محوری آنهاست. اما اکسپرسیونیسم در تئاتر سه دوره را به طور مشخص طی کرد: اکسپرسیونیسم آغازین یا اکسپرسیونیسم پیش از جنگ (۱۹۱۰- ۱۹۱۴)، اکسپرسیونیسم میانی یا اکسپرسیونیسم دوران جنگ (۱۹۱۴ - ۱۹۱۸) که زیر فشار شدید سانسور قرار گرفت، و اکسپرسیونیسم پسین یا اکسپرسیونیسم پس از جنگ( ۱۹۱۸ - ۱۹۲۵). اما شرایط پیدایش آن برمی گردد به اوضاع اجتماعی- سیاسی کشور آلمان در انتهای قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم که در شکل گیری مدرنیسم و به ویژه اکسپرسیونیسم بسیار تعیین کننده بود. کناره گیری بیسمارک از امپراتوری در سال ۱۸۹۰ و به قدرت رسیدن قیصر ویلهلم دوم چشم انداز سیاسی اروپا را به یکباره دگرگون کرد. همین ضعف و آشفتگی امپراتوری آلمان در مقابل انسجام و اتحاد دولت های فرانسه و انگلیس و روسیه توازن قدرت در اروپا را به هم زد و حتی دو کشور اتریش و مجارستان که از اقمار آلمان بودند موضوع شدند.خب، زمان مناسبی بود برای ضربه زدن به این امپراطوری پیر و مغرور، به خصوص از جان به انگلستان، این رقیب جدی آلمان در عرصه نظامی و تجارت خارجی. البته بحران های دیگری هم در قاره اروپا هم از راه رسید مثل جنگ مراکش و آشوب‌های منطقه بالکان و همینطور قیام های دهقانی و کارگری از جمله جنبش ه میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1401 ساعت: 20:50

فرمالیسم روسیه ،رنه ولکاگر بخواهیم از تعالیم فرمالیستی شرح دقیق به دست دهیم، لازم است که رجال برجسته این مکتب را، از لحاظ پیشین و خلق و خو و فضل تفاوت فاحش داشتند، از یکدیگر متمایز کنیم. یکتور شکلوفسکیِ درخشان ولی بی پروادر یک انتهای این طِیف قراردادو ویکتور ژیرمونسکی با ذهن دانشگاهی و محتاط و فضلِ همه جانبه و عظیمش در انتهای دیگر.ویکتورشکلوفسکی(۱۹۸۴-۱۸۹۳)مُبدعِ خرده گیر نخستین کسی بود که مفاهیم محوری را با غایت تهور قاعده مند ساخت. مقالات اش را در مجموعه ی نظریه نثر( ۱۹۲۵) گردآوری کرد.بوریس آیخنباوم(۱۸۸۶-۱۹۵۹) با نوشته ی تکان دهنده‌ای در باره ی شنل گوگل به صحنه آمد،نظریه ی آهنگ شعر غنایی روسی(۱۹۲۱) را به تفصیل شرح داد. کتابی مختصر در کالبد شکافی شعر لرمانتو نوشت و در ۱۹۲۵ از"نظریه ی روش شکل بنیادِ" مستدل و حتی فروتنانه دفاع کرد.باریس توماشفسکی(۱۸۹۰-۱۹۵۷) عروض شناس گروه بود.نظم سرایی روسی: عروض(۱۹۲۳)، بنیان کانونی نظرهای این گروه است،و در نظریه ی ادبیات(۱۹۲۵)توماشفسکی بوطیقایی ابتدایی،عمدتن اوزان و چیزی که امروزه آن را" روایت شناسی" می نامند ،در اختیار علاقمندان گذاشت. یوری تینیانف(۱۸۹۴-۱۹۴۳) با بررسی نظیره ی طنز آمیز گوگول به دست داستایوفسکی آغاز کرد، مسئله ی زبان شعر(۱۹۲۴) را قاعده مند ساخت و مقدار زیادی از وقت و فکرش را به مسئله ی تکامل ادبی اختصاص داد. عنوان مجموعه جستارهایش، کهن گرایان و نوآوران (۱۹۲۴)، حاکی از اشغال خاطرش به نوسانِ عرف و شورش در تاریخ شعر روسی است.ویکتور ژیرمونسکی(۱۸۹۱-۱۹۷۱)، که کارش را با تتبع در رومانتیسم آلمانی شروع کرد، متخصص موضوعاتی مانند ترکیب بندی شعر های غنایی (۱۹۲۱) و نظریه قافیه (۱۹۲۳)شد.او در زمینه ی ادبیات تطبیقی هم کار می‌کرد و در کتاب با میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 194 تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1401 ساعت: 20:50

جنبش فرمالیسم روسی که به سال 1914نخستین نشانه هایش آشکارشد،در آخرین سال های دهه ی 1920در پی حمله های رژیم استالینیستی از هم پاشید؛اما در همین فاصله کوتاه به یکی از مهمترین آیین های اندیشه گرانه ی سده ی حاضر تبدیل شد و تأثیر مباحث اصلی و روش کار فرمالیست ها هنوز بر نظریه ی ادبی آشکار است.نقد ادبی سده ی نوزدهم روسیه بیشتر در خدمت جنبش آزاداندیشی و در واپسین دهه ی آن سده،تا حدودی در خدمت سوسیال دموکراسی روسیه بود.تمامی ناقدان روسی سده ی پیش ، نقد را برای روشنگری «مبانی سیاسی و اخلاقی»طرح می کردند؛حتی نویسنده ی واپس گرایی چون آپولون گریگورریوف هم نقد خود را «در خدمت به ایده ی ملیّت »می نوشت و یا لئو تولستوی که نه با دمکرات های رادیکال و انقلابی همراه بود و نه با نیروهای واپس گرا، می گفت نقد باید روشنگر ایده ی «اخلاق» باشد.تنها در دهه ی 1890دیمیتری مرژوفسکی و ولادیمیر بریوسوف تأکید کردند که نقد هنری باید پیش از هر چیز در چارچوب «اصول زیبایی شناسیک» انجام گیرد و ابزار ارزیابی یک متن «قوانین هنری»باشد.دو اندیشگر دیگر در بررسی ریشه های جنبش فرمالیست ها اهمیت دارند:نخستین آن ها الکساندر پوتب نیا، کتاب های درس هایی بر نظریه ی ادبی و مسائل نظری روانشناسی هنر را نوشت و در آنها از اهمیت رهایی واژگان از سلطه ی عقاید یاد کرد و ارزش شاعرانه و ادبی زبان را در حکم«نماد گرایی زبان»دانست. دیگری الکساندر وسلوفسکی، به ویژه دیدگاه فرمالیست را درباره ی «تاریخ ادبی»شکل داد و پژوهش هایش در مورد فولکلور تأثیر زیادی بر روش کار ولادیمیر پروپ گذاشت.همپای گسترش سریع جنبش سمبولیسم،دو گروه اصلی میان ناقدان پدید آمد:«معتقدان به زیبایی شناسی»که پیرو مرژوفسکی و بریوسوف بودند و «عارفان»که ویاچسلاو و ایوانوف یکی میتراییک،آلفا،شعر...
ما را در سایت میتراییک،آلفا،شعر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0misorad بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 2 اسفند 1401 ساعت: 20:50